nidea



آپلود عکس

<<چکیده مقاله خلاقیت و نوآوری در توسعه>>

خلاقیت و نوآوری به عنوان اصلی اساسی از عوامل مهم بقای سازمانها و شرکتهای جوان پذیرفته شده است. براساس این استدلال، کشورهای پیشرفته بر آموزش خلاقیت تاکید بسیار کرده ودر این راستا در انتخاب افراد خلاق، نوآور و آینده نگر، که رهیافتهای بدیع و خلاق برای مسائل پیچیده ارائه کنند توجه خاص مبذول داشته اند. در این مقاله مفهوم و جایگاه خلاقیت و نوآوری شرایط ایجاد این مولفه ها و هم چنین ویژگیهای افراد و سازمانهای خلاق و نوآور تبیین شده است.

خلاقیت و نوآوریلازمه و پیش درآمد توسعه و پیشرفت و تعالی یک سازمـان و جامعه است و آگاهی از فنون و تکنیک های آن ضرورتی اجتناب ناپذیر برای مدیران، دانشجویان، پژوهشگران و علاقه مندان به این رشته است. خلاقیت عبارت است از به کارگیری توانائیهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید. و نوآوری عبارت است از عملی و کاربردی ساختن افکار و اندیشه های نو ناشی از خلاقیت.

ادامه این مقاله در پست ای بعدی قرار میگیردآپلود عکس


آپلود عکس

<<تعاریف نوآوری مقاله نقش مدیران در خلاقیت و نوآوری سازمان ها>>

نوآوری معرفی و کاربرد آگاهانه ایده ها برای طراحی وارایه محصولات ، یا فرآیندی جدید است که منجر به تامین نیاز افراد ، گروهها سازمانها ، یا اجتماع می شود .

نوآوری، فرآیندای ایجاد هرچیز جدیدی که برای فرد ، گروه یا سازمان ، صنعت یا اجتماع ارزش مهمی داشته باشد .

نوآوری به هر نوع فرآیند فکری گفته می شود که مسئله را به طریق مفید حل کند .


<< تعاریف خلاقیت مقاله نقش مدیران در خلاقیت و نوآوری سازمان ها>>

تعاریف متعددی راجع به خلاقیت ونوآوری ارائه شده است که در زیر به تعدادی از آنها اشاره می کنیم :

خلاقیت ، آفرینش آمیزه ای بدیع برای حل تناقضات ، درقالب یک ایده است که خارج از محدوده جواب موجود قرار می گیرد ( میر میران ۱۳۸۴ ص ۷)

خلاقیت ارائه کیفیت های تازه ای ازمفاهیم و معانی است(صمدآقایی به نقل از گیزیلین ۱۳۸۵ص۱۴)

خلاقیت،شکل دادن تجربه هادر سازمان بندی های تازه است(صمدآقایی به نقل ازتیلور۱۳۸۵ص ۱۴)


آپلود عکس

<<ضرورت و اهمیت خلاقیت و نوآوریمقاله نقش مدیران در خلاقیت و نوآوری سازمان ها>>

الف: نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری از جنبه فردی

۱-خلاقیت و نوآوریعامل رشد و شکوفایی استعداد ها و سوق دهنده به سوی خود شکوفایی ؛

۲- خلاقیت و نوآوری عامل موفقیت فردی ، شغلی و اجتماعی ؛

ب: نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری از جنبه سازمانی

۱- خلاقیت و نوآوری عامل پیدایش سازمان ، تولیدات و خدمات؛

۲- خلاقیت و نوآوری عامل افزایش کمیت وکیفیت تولیدات و خدمات ، تنوع تولیدات و خدمات ؛

۳- خلاقیت و نوآوری عامل کاهش هزینه ها ، ضایعات و اتلاف منابع؛

۴- خلاقیت و نوآوری عامل تحریک و تشویق حس رقابت ؛

۵-خلاقیت و نوآوری عامل کاهش بوروکراسی اداری (کاهش پشت میزنشینی ومشوق عمل گرایی)

۶- خلاقیت و نوآوری عامل افزایش انگیزش کاری کارکنان سازمان ، ارتقای سطح بهداشت روانی و رضایت شغلی کارکنان سازمان ؛

۷- خلاقیت و نوآوری عامل موفقیت مجموعه مدیریت و کارکنان سازمان ، ارتقای بهره وری سازمان ،

رشد و بالندگی سازمان ؛


آپلود عکس

<<مقدمه مقاله نقش مدیران در خلاقیت و نوآوری سازمان ها>>

خلاقیت میلی ذاتی است که در وجود انسان به ودیعه نهاده شده و انسان مظهر خلاقیت الهی است (مطهری، ۱۳۷۲) . تحولات پرشتاب جهانی در عرصه علم و صنعت، جوامع بشری را بر آن داشته تا با نگرشی جدید به دارایی های غیر عینی، در صدد افزایش توانایی هایی خود برای همگامی با این تغییرات باشد. در حقیقت س و بی حرکتی در دنیای متغیر امروز چه برای یک سازمان و چه برای یک کشور در هر اندازه که باشد، نتیجه ای جز نابودی به همراه نخواهد داشت. امروزه خلاقیت و نو آوری نه به عنوان یک نیاز بلکه به عنوان شرط بقاء هر سازمان یا جامعه تلقی گردیده و بر آموزش و کسب مهارت های لازم در بکارگیری این استعداد ویژه بشری تاکید بسیاری شده است.rdquo; کلیدی ترین مساله در جامعه ما و تمام جوامع در حال توسعه ،خلاقیت است .یعنی مساله ای که با آن درست برخورد نشده است .خلاقیت نه ژنتیکی است و نه مربوط به نژادی خاص، بلکه اکتسابی است. حتی در کشور های پیشرفته نیز اگر سیستم های خلاق آنها از کار بیافتد، از رقابت ها عقب می افتند و نابود می شوند لذا تنها راه نجات کشورهای در حال توسعه خلاقیت است و راه دیگری ندارند.rdquo;(خوشنویس ۱۳۸۷)

بدیهی است برای همگامی یا این تحولات، ارائه ایده ها و نظریه های جدید و باز سازی علوم مختلف امری اجتناب ناپذیرمی باشد و خلاقیت ( علیرغم قدمت تاریخی آن ) به عنوان شاخه ای جدید در علوم بشری به معنای مجموعه توانایی ها و خصیصه هایی که منجر به ارائه کیفیت های تازه ای از مفاهیم و معانی گردیده و منشاء ابتکارات و نوآوری ها می باشد مطرح است. خلاقیت از جنس تفکر بوده و یک توانایی محسوب می گردد، در نتیجه قابل پرورش یافتن و یا در صورت عدم توجه، محکوم به تحلیل رفتن است.

مقصود از آموزش خلاقیت، پی بردن افراد به ذاتی بودن آن در عین حال تاثیر پذیری شگرف آن از محیط اطراف و امکان پرورش آن در تمامی انسان ها بدون در نظر گرفتن سن، جنس، تحصیلات و یا شغل می باشد.

این مقاله با هدف آشنایی گروه هدف با مفاهیم هوش وخلاقیت، عوامل موثر بر خلاقیت، ویژگی های افراد خلاق و مدیران خلاق ، خلاقیت فردی ،گروهی و سازمانی ،نقش سازمان و مدیران در قبال ایجاد خلاقیت و موانع خلاقیت و راههای مقابله با آن ، ضمن تاکید بسیار بر فعالیت های گروهی ، به معرفی تکنیک های مختلف پرورش خلاقیت پرداخته و بکارگیری این تکنیک ها را در فعالیت های فردی وگروهی شرح می دهد.

اهداف مورد نظر در نگارش این مقاله به صورت زیر می باشد :

۱ -آشنایی با ضرورت بکارگیری نیروی خلاق چه از نظر فردی و چه از نظر سازمانی ؛

۲- شناخت کافی نسبت به مفاهیم هوش و خلاقیت وتفاوت بین این دو کسب نمایند؛

۳- با عوامل موثر بر خلاقیت، باور های غلط نسبت به این عوامل و ویژگی های افراد خلاق آشناگردند؛

۴- آگاهی از موانع موجود در بروز و یا افزایش استعداد خلاقیت ؛

۵- شناخت و بکارگیری تکنیک های موجود پرورش خلاقیت ؛

۶- آگاهی مدیران از راهکارهای ایجاد خلاقیت در سازمان و خصوصیات مدیران خلاق؛

۷- نظامند کردن فعالیت های مرتبط با خلاقیت در سازمان و ارائه مدل؛


آپلود عکس

<<چکیده مقاله نقش مدیران در خلاقیت و نوآوری سازمان ها>>

در دنیای دگرگونی ها اگر ما نتوانیم خود را با سیر شتابان تحولات سازگار سازیم و دانش ، محصول یا خدمت جدیدی برای عرضه نداشته باشیم ، دچار زوال خواهیم شد . تولید دانش و فناوری دستاورد خلاقیت و نوآوری است .

نقش مدیریت در مجموعه هایی کهخلاقیت و نوآوری از ضروریات و عامل اصلی استبسیارمهم و حساس است زیرا مدیریت می تواند توانایی و استعداد خلاقیت و نوآوری را در افراد ایجاد ، ترویج و تشویق کند و یا رفتار و عملکرد او می تواند مانع این امر حیاتی شود.

مقاله حاضر با مفاهیم هوش وخلاقیت، عوامل موثر بر خلاقیت، ویژگی های افراد خلاق و مدیران خلاق ، خلاقیت فردی ،گروهی و سازمانی ،نقش سازمان و مدیران در قبال ایجاد خلاقیت و موانع خلاقیت و راههای مقابله با آن آشنا و ضمن تاکید بسیار بر فعالیت های گروهی ، به معرفی تکنیک های مختلف پرورش خلاقیت پرداخته و بکارگیری این تکنیک ها را در فعالیت های فردی وگروهی شرح می دهد.

این مقاله در چند پست در اختیار شما قرار میگیردآپلود عکس


آپلود عکس

<<اهمیت مسئلهمقاله بررسی رابطه هوش شناختی و هوش هیجانی>>

یک موفقیت بزرگ معمولاً نیازمند سطح خاصی از هوش شناختی و به خصوص هوش هیجانی است فردی که قادر است هیجانات را درک کند به عبارت دیگر درک معانی آنها و این که چطور خمیره شان با هم منرجع می شود و چطور در طول زمان رشد می کنند حقیقتاً با گنجایش فهم حقایق بنیادی طبیعت بشری و روابط بین فردی ما نویس می شود مورد تمبید قرار می گیرد افرادی که دارای هوش هیجانی بالا بوده به طور منظم با حالات
بی ثباتی خلقی مواجه شده و بر آنها فائق می آیند و این نیازمند فهم قابل توجهی از خلقیات می باشد. (هوش هیجانی و هوش عمومی ۱۳۸۵)

تفاوت های موجود در این سطح هوش دارای خودباوری، داشتن خلاقیت، هدفمند بودن و میزان بصیرت و تصورات شخصی قوی و به عبارت دیگر همان هوش درونی است. هوش شناختی به ما می گوید که چه کار می توانیم انجام دهیم در حالی که هوش هیجانی به ما می گوید چه کار باید انجام دهیم مطالعات انجام شده نشان دهنده تأثیر هوش هیجانی در زندگی روزمره است در حوزه هایی مثل آسیب شناسی روانی تعلیم و تربیت، روابط میان فردی، رضایت حرفه ای و شغلی، سلامت جسمی، فعالیت های اقتصادی و تجاری و بهزیستی روانی مورد استفاده قرار می گیرد. در موقعیت های بحران و خاص فردی هوش بالایی دارد که بتواند در زمینه مدیریت و تنظیم عواطف درست عمل کند. تنظیم عواطف برای تبدیل شدن به انسان هایی خردمند، سالم و ثروتمند کمک می کند. تحریک عواطف در جهت مثبت منجر به تقویت انگیزه و مبارزه برای رسیدن به هدف می شود.

گاهی بی توجهی به نقش عواطف در برانگیختگی مانع حرکت و درک موفقیت های زندگی می گردد. (پیتر سالووی)

در گذشته در کشورهای صنعتی در مصاحبه های استخدامی بیشتر به نمره هوش شناختی (IQ) یک فرد توجه می شد. ولی امروزه بیشترین تأکید معیار استخدامی در این کشورها بر نمره هیجانی فرد یا هوش هیجانی فرد است و افرادی که از نظر هیجانی سالم باشند دارای نمره هیجانی بالایی هستند. بنابراین امروزه دانشمندان معیار سنجش فرد را هوش هیجانی (EQ) می دانند. زیرا مشاهده شده که (EQ) بالا در موفقیت افراد تأثیر فراوانی دارد البته مشروط بر این که فرد از یک (IQ) نرمال برخوردار باشد. در واقع فقط هوش مدنظر نیست بلکه چگونگی کنار آمدن فرد با خود و دیگران و اداره کردن هیجانات مهم است. خلاصه این که امروزه محققان هوش هیجانی را به عنوان هوش حقیقی مطرح می کند.


آپلود عکس

<<بیان مسئلهمقاله بررسی رابطه هوش شناختی و هوش هیجانی>>

هوش هیجانیمبحثی تقریباً جدید است در دنیای روانشناسی و به طور تخصصی تر در دنیای مباحث مربوط به توانایی های ذهن به همین خاطر بر آن شدیم که درباره این موضوع و رابطه اش با هوش شناختی به تحقیق

بپردازیم هوش هیجانی به این دلیل عنوان شده است که دارای نگرش عملی و کاربردی سرشاری است که با معیارهای محدود قدرت منطقی ذهن قابل اندازه گیری نیست. هوش شناختی یا همان IQ جنبه های شناختی و منطقی ـ انتزاعی هوش را اندازه می گیرد ولی هوش هیجانی یا EQ قسمتی از هوش انسانی است که نشانگر مهارت های درونی و ارتباطی است.

در واقع هوش هیجانی کنترل تکانه انگیزش یک مهارت سطح بالا بوده که هیچ گاه در آزمون های هوش شناختی قابل اندازه گیری نمی باشد. حال سؤالی که اینجا مطرح می شود این است که آیا بدین هوش شناختی و هوش هیجانی رابطه ای است؟ آیا می توان گفت فردی که دارای هوش شناختی بالایی است هوش هیجانی بالایی نیز دارد؟


آپلود عکس

<<مقـدمهمقاله بررسی رابطه هوش شناختی و هوش هیجانی>>

هوش[۱]چیست؟ همان استعداد است؟ قوه ابتکار است؟ قدرت یادگیری است؟ تعریف های متنوعی از هوش شده است. در واقع در تعریف واژه هوش اتفاق نظر میان روانشناسان وجود ندارد و برای تعریف آن از ویژگی هایش استفاده می شود هنگامی که هوش مورد مطالعه قرار می گیرد خود هوش نیست بلکه رفتار یا عملکرد هوشمندانه است. در مفهوم هوش استعداد فکری بنیادینی وجود دارد این استعداد فکری توان داوری است و می توان آن را << حس خوب >> << حس علمی>> و استعداد فکری فرد برای تطبیق با محیط نامید. بنابراین خوب داوری کردن، خوب درک کردن و خوب استدلال کردن فعالیت های اساسی هوش اند. همان طور که ملاحظه می شود تعریف هوش به اندازه کافی روشن نیست بدیهی است که سمت بخشی دقیق آن نیز به آسانی میسر نخواهد بود.

آزمون های متنوعی برای سنجش هوش شناختی۱ابداع شده است که هر کدام نقاط مثبت و منفی مخصوص به خود دارند. آن چه در این راستا مشخص است این است که هوش شناختی که به طور صنعتی با هوش بهر مشخص می شود می کوشد بی آن که به سایر جنبه های شخصیت و رفتار توجه کافی داشته باشد استعداد افراد را برای درک یادگیری یا داوری تفکر منطقی حل مسایل و امثال آن مورد ارزشیابی قرار دهد. به سخن دیگر نباید تنها به تشخیص حدود توانایی ها یا ناتوانایی ها با ناتوانیهای شناختی افراد اکتفا شود بلکه لازم است برآورد قابل قبولی نیز از حدود توانایی ها یا ناتوانایی های اجتماعی وی داشته باشیم تا بتوانیم به گونه ای قابل قبول جای او را روی پیوستاری از کمترین میزان توانشی ذهنی تا بالاترین آن مشخص کنیم. هوش هیجانی۱آن بعدی از توانمندی های فرد را اندازه می گیرد که در آزمون های هوش شناختی قابل ارزیابی نیست.

هوش غیرشناختی ابعاد شخصی هیجانی اجتماعی و حیاتی هوش را که اغلب بیشتر از جنبه های شناختی آن در عملکردهای روزانه مؤثرند مخاطب قرار می دهد هوش هیجانی با توانایی درک خود و دیگران، خودشناسی و دیگرشناسی، ارتباط با مردم و سازگاری فرد با محیط پیرامون خویش پیوند دارد. پیتر سالوی۲ضمن اختراع اصطلاح سواد هیجانی به پنج حیطه در این مورد اشاره می کند.

۱- شناخت حالات هیجانی خویش: یعنی خودآگاهی.

۲- اداره کردن هیجان ها: یعنی مدیریت هیجان ها به روش مناسب.

۳- خودانگیزی: یعنی کنترل تکانش ها تأخیر در ی خواسته ها و توان قرار گرفتن در یک وضعیت روانی مطلوب.

۴- تشخیص دادن وضع هیجانی دیگران، همدلی.

۵- برقراری رابطه با دیگران (سید احمد جلالی).

بر اساس مطالعات دانیل گلمن۱در بهترین شرایط همبستگی اندک بین هوش شناختی و برخی از ابعاد هوش هیجانی وجود دارد. وی اظهار می دارد که هوش شناختی تنها ۲۰ درصد از موفقیت ها را باعث می شود و ۸۰ درصد از موفقیت ها به عوامل دیگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسیاری از موقعیت ها در گرو مهارت هایی است که افراد با ضریب هوش بالا و همچنین موفقیت غیرمنتظره افراد دارای هوش متوسط را تعیین می کند. یعنی افرادی با داشتن هوش شناختی متوسط و هوش هیجانی بالا خیلی موفق تر از کسانی هستند که هوش شناختی بالا و هوش هیجانی پایین دارند.


آپلود عکس

<<چکیدهمقاله بررسی رابطه هوش شناختی و هوش هیجانی>>

هوش هیجانی با توانایی درک خود و دیگران یعنی شناخت هر چه بیشتر احساسات و عواطف خویش و ارتباط و سازگاری فرد با مردم و محیط پیوند دارد. هوش شناختی یا همان IQ جنبه های شناختی و منطقی ـ انتزاعی هوش را اندازه می گیرد ولی هوش هیجانی یا EQ قسمتی از هوش انسانی است که نشانگر مهارت های درونی و ارتباطی است.

هدف از این پژوهش بررسی رابطه بینهوش هیجانی و هوش شناختیمی باشد. در این پژوهش با استفاده از طرح همبستگی به این صورت که دو آزمون هوش هیجانی بار ـ آن و هوش شناختی ریون را روی یک نمونه صدنفری از دانش آموزان جامعه موردنظر اجرا کرده و نتایج را مورد بررسی قرار دادیم.

در نهایت نتیجه ای که به دست آوردیم این بود که هیچ رابطه معناداری بین دو هوش شناختی و هیجانی وجود ندارد. در واقع متوجه شدیم که این دو هوشبهر مستقل از یکدیگرند و نمی توان گفت فردی که هوش شناختی (IQ) بالایی دارد حتماً هوش هیجانی (EQ) بالایی نیز خواهد داشت.


آپلود عکس

<<تعاریف نظری و عملیاتی واژه هامقاله بررسی همبستگی بین هوش و خلاقیت>>

۱- تعریف نظری هوش مجموعه ای از تواناییهای مختلف که با قرار گرفتن در کنار توانایی کلی بنام هوش را می سازند. (فرهادی. ۱۳۶۹ص۷۸)

۲- تعریف عملیاتی هوش منظور از هوش در تحقیق حاضر نمره ایست که افراد نمونه از آزمون هوشی دیون کسب کرده باشند.

۳- تعریف نظری خلاقیت استعداد تفکر، عرضه هدفها و راه حل هایی جدید و منحصر به فرد، امکان تفکر جدید و اصیل و انحراف از عقاید متعارف موجود. (تورنس، ترجمه قاسم زاده. ۱۳۷۲٫ ص ۱۶۸).

۴- تعریف عملیاتی خلاقیت منظور از خلاقیت در تحقیق حاضر نمره ایست که افراد نمونه از آزمون خلاقیت تورنس کسب کرده باشند.


آپلود عکس

<<فرضیه های تحقیقمقاله بررسی همبستگی بین هوش و خلاقیت>>

۱- بین میزان بهره هوشی و خلاقیت دانش آموزان پسر همبستگی وجود دارد.

۲- بین میزان بهره هوشی و خلاقیت دانش آموزان دختر همبستگی وجود دارد.

۳- بین میزان بهره هوشی دانش آموزان دختر و پسر تفاوت وجود دارد.

۴- بین میزان خلاقیت دانش آموزان دختر و پسر تفاوت وجود دارد.


آپلود عکس

<<اهداف تحقیقمقاله بررسی همبستگی بین هوش و خلاقیت >>

هدف این تحقیق بررسی رابطه بهره هوشی و خلاقیت دانش آموزان می باشد.

هدف دیگر مقایسه میزان بهره هوشی و خلاقیت دانش آموزان دختر و پسر می باشد. البته قابل ذکر است که هدف تحقیق برداشتن گامی در جهت رشد و ارتقاء عملکرد تحصیلی و سلامت روانی دانش ، آموزان می باشد.


آپلود عکس

<<اهمیت تحقیق مقاله بررسی همبستگی بین هوش و خلاقیت>>

به دلیل اینکه موضوع این تحقیق هوش و خلاقیت می باشد و هوش و خلاقیت یکی از مباحث مهم روانشناختی است و به دلیل اینکه این تحیق بر روی جوانان انجام گرفته و اکثریت جامعه ما را جوانان تشکیل می دهند، این تحقیق دارای اهمیت بسیار می باشد.


آپلود عکس

<<بیان مسئله مقاله بررسی همبستگی بین هوش و خلاقیت>>

نیروی خلاقی هر جامعه بزرگترین و پرارزش ترین سرمایه است که هر جامعه در اختیار دارد.

همچنین این افراد در زمینه توسعه تجاری، صنعتی و اقتصادی می توانند نقش موثری داشته باشند. جامعه نیاز مبرم به حل مشکلات اجتماعی دارد و با دید اقتصادی متوجه می شویم که حل این گونه مشکلات به راحتی امکان پذیر نمی باشد و به خلاقیت نیاز دارد.

همبستگی بین هوش و خلاقیت بالاست اما مطلق نیست. کودکانی که دارای بهره هوشی پایین و حتی متوسط هستند از خلاقیت کم یا متوسط برخوردارند. اما وماً عکس این موضوع صادق نیست. بهره هوشی بالا همیشه به معنای خلاقیت بالا نیست. از اینرو بهره هوشی بالای ۱۳۵ که در بسیاری از برنامه های ویژه کودکان با استعداد مورد استفاده قرار می گرفت، احتمالاً برای کودکان کاملاً خلاق بسیار بالاست و بیشتر آنها را کنار می زند.

- بنابراین مهمترین سوالات پیش روی محقق این است که :

آیا بین میزان بهره هوشی و خلاقیت ارتباط وجود دارد؟

و آیا بین میزان بهره هوشی و خلاقیت دانش آموزان دختر و پسر تفاوت وجود دارد؟


آپلود عکس

مقدمه مقاله بررسی همبستگی بین هوش و خلاقیت

با اینکه روان شناسان و محققین در اهمیت خلاقیت در بین افراد اجتماع پی برده اند، با این وصف خلاقیت از جمله موضوعاتی است که در تحقیقات علمی کمتر مورد توجه قرار می گیرد. این علامت ممکن است به دلایل زیر باشد.

۱- وجود عقاید سنتی مبتنی بر ارثی بودن این پدیده و بی اثر بودن تربیت بر روی آن.

۲- قامت افرادی که دارای این قدرت هستند و توجه محققین در پدیده هایی که اکثریت را در بر می گیرد.

۳- اعتقاد به اینکه افراد باهوش در زندگی موفق تر از افراد خلاق هستند، به دلیل آنکه اکثر آنها تحصیلات عالی کرده و در رفاه مادی به سر می برند، در صورتیکه افراد خلاق اغلب در فقر زندگی می کنند، از نظر اقتصادی در تنگنا بوده و در فقر هم می میرند و در نتیجه نبودن رغبتی در پرورش افراد خلاق بوجود می آید.

۴- مطالعه و اندازه گیری خلاقیت بسیار مشکل است.(خانزاده، ۱۳۵۹، ص ۱۰)

باوجود مسائل فوق مطالعه خلاقیت بی نتیجه مانده تا اینکه دانشمندان به این نکته پی بردند که افراد خلاق به خوبی می توانند منشاء رشد و توسعه در زمینه های تجاری صنعتی، اقتصادی باشند. با توسعه تحقیقات علمی در زمینه خلاقیت بر روی بسیاری از عقاید سنتی از جمله این عقیده که خلاقیت منشاء ارثی دارد و قابل پرورش نیست خط بطلان کشیده شد آموزش می گوید : خلاقیت کودکان امری همگانی است در حالیکه در بین بزرگسالان تقریباً وجود ندارد. خود به خود این سوال پیش می آید که چه می شود این توانایی عظیم و همگانیrlm;، بشری شود. این همان سوالی است که انسان را درباره اندیشه <<الکساندر دوما>> به تأمل وا می دارد (خانزاده، ۱۳۵۹، ص ۱۲و۱۱).

مزلو خلاقیت را چنین تعریف کرد. خلاقیت در ابتدا از روان، هوشیار سرچشمه می گیرد. ایده های تازه یا نوآوریهای واقعی است که با آنچه در حال حاضر وجود دارد، کاملاً متفاوت است.

رولومی چنین نظر داده است که فراینده های خلاقیت نیز عقلانی نبوده، بلکه فوق عظلانی اند.

فعالیت های فکری، ارادی، عاطفی را گرد هم آورده و به تحرک وامی دارد. وی معتقد است تفکر خلاق، نمایش بالاترین درجه سلامتی عاطفی بوده و عبارت از ابراز وجود افراد سالم در جریان خودسازی و تکامل تعیین خودش است. (تورنس- ترجمه قاسم زاده.۱۳۷۲٫ ص۱۸).

مطالعات اخیر نشان می دهد که خلاقیت و هوشبهر آن طور که برخی از سولفان ادعا می کنند با هم تباین ندارند. در حقیقت هیچ خلاقیت آشکاری نیست که با هوشبهر لااقل ۱۲۰ همراه نباشد. ولی در هوشبهرهای بالاتر از ۱۲۰ همبستگی بین خلاقیت و هوشبهر کاهش می یابد.(تورنس، ترجمه قاسم زاده، ۱۳۷۲ بررسی های به عمل آمده نشان دهنده این ست که پسرها خلاقیت بیشتری نسبت به دخترها از خود نشان داده اند.

مخصوصاً در دوره کودکی قسمت عمده این اختلاف ناشی از روشهای متفاوت تربیتی است که نسبت به آنها اعمال می شود. به پسرها فرصتهای بیشتری برای استقلال داده می شود. و با نشان دادن ابتکار و استعداد بیشتر مورد تشویق والدین و معلمان قرار می گیرند.

اکثر خانواده ها شیوه های محافظه کارانه و سازگارتری را تقویت می کنند. از بین آزمونهای موجود برای اندازه گیری خلاقیت آزمون تورنس بالاترین کاربرد را داشته است. (خانزاده، ۱۳۵۹، ص ۶۱،۶۰)

در این پژوهش سعی شده است کههمبستگی بین هوش و خلاقیتدانش آموزان مورد بررسی قرار گیرد.


آپلود عکس


مقاله بررسی همبستگی بین هوش و خلاقیت

هوش فرزند مغز و مغز نیز خود در درجه اول محصول وراثت و سپس پرورده محیط است هوش مجموعه ای از توانایی ها مختلف است که این تواناییها با قرار گرفتن در کنار یکدیگر توانایی یکی بنام هوش را می سازند. معمولاً مقصود روانشناسان و علمای تعلیم و تربیت از هوش عبارتست از معدل تواناییهای مختلف موجود زنده که او را در برخورد با مسائل حول وحوش خود یاری می رسانند.

خلاقیت به یک فرایند ذهنی دلالت می کند که انتظار می رود در آن چیزی تازه و بدیع تولید شود یعنی یک ترکیب تازه و بی مانند از عوامل موجود و محصولی تولید خواهد کرد که در ابتدای عمل برای معلم یا شاگرد کاملاً قابل پیش بینی نبوده است . ما بر این باور نیستیم که اصطلاح خلاقیت یا عمل خلاقه تنها وقتی می تواند به کار می رود که فرایندهای فکری یک محصول کاملاً بی مانند از نظر انسان تولید کنند.

تحقیق حاضر به بررسیرابطه هوش و خلاقیتدانش آموزان دختر و پسر شهرستان اسلامشهر پرداخته است.

جامعه آماری دانش آموزان سال دوم دبیرستان اسلامشهر بودند که از این جامعه ۵۰ پسر و ۵۰ دختر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند.

برای سنجش رابطه هوش و خلاقیت از آزمون ریون و خلاقیت تورنس استفاده شد. در این تحقیق برای تجزیه و تحلیل داده ها در قسمت آمار توصیفی از جدول، نمودارها ، میانگین ، انحراف استاندارد و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است .

نتایج نشان داد که بین میزان بهره هوشی و خلاقیت دانش آموزان پسر همبستگی وجود دارد. بین میزان بهره هوشی و خلاقیت دانش آموزان دختر همبستگی وجود دارد. بین میزان بهره هوشی دانش آموزان دختر و پسر تفاوت وجود دارد. بین میزان خلاقیت دانش آموزان دختر و پسر تفاوت وجود دارد.

این مقاله را با قرار دادن در چند پست در وبلاگ در اختیار شما قرار میدهیم.آپلود عکس


آپلود عکس

مقاله:هوش

در این مقاله ابتدا با انواعهوشو تعریفی از هوش آشنایی پیدا می کنیم. سپس درباره ویژگی های کودکان خلاق، ویژگی های بدنی و تحصیلی کودکان تیزهوش و مشکلات کودکان نابغه را بررسی می کنیم.

کودک هنگام تولد توانایی بالقوه ای برای رشد ذهنی را دارا است چنانچه محیط برای به فعل درآمدن این توانایی فراهم نباشد در روند رشد ذهنی وقفه ایجاد خواهد شد. چنانچه توانایی بالقوه ذهنی در سطح پایینی باشد، محیط نمی تواند ضریب هوشی بالایی را برای فرد تدارک ببیند از این رو توارث دامنه رشد هوشی را مشخص می کند.

تمایل به تجربه و آزمایش ، گرایش درونی به ارزشیابی، توانایی بازی با عقاید و نظرات، تمایل به ریسک کردن، تمایل به ترجیح دادن پیچیدگی ،گرایش به امور مبهم و عمل به آنها ، خودپنداری توانایی چسبیدن به کار و . از جمله ویژگی های کودکان خلاق است.

این مقاله در چند پست در اختیار شما قرار میگیردآپلود عکس


آپلود عکس

توضیح موانع خلاقیت:

مدرسه :

معلم ممکن است ارزش کودکخلاقرا درک نکند. اغلب کودک خلاق باید در موقعیت مدرسه بر اساس همنوایی کامل عمل کند . کودک یاد میگیرد شب سیاه است و اگر در نقاشی اش از رنگ دیگری غیر از آن استفاده کند مورد تمسخر قرار می گیرد.
اخیراً تأکید بسیاری در این خصوص وجود دارد که در مدارس فرصت بسیار کم و نا محدودی برای فعالیت های خلاق کودکان در نظر گرفته می شود. همچنین برخی از کودکان در کلاس های درسی غیر خلاق زندان می شوند و به آنها گفته می شود<< بنشین سرجایت>>. به همین دلیل یکی از ضروریات نظام آموزشی، توجه به استعداد های خلاق کودکان و پرورش معلمان در خصوص فراهم آوردن فضای مناسب برای پرورش آن استعدادهاست.


آپلود عکس

در این مقاله که با چند پست در اختیار شما قرار گرفته میشه به تعریفخلاقیت، موانع آن ، چگونه خلاقیت کودکان را افزایش دهیم، فرآیند خلاقیت، ویژگی های افراد خلاق، راه های پرورش خلاقیت و ویژگی های مدیر خلاق و . می پردازد.

خلاقیت، برایند نیروهای تعقلی و تخیلی انسان است که قالب های ذهنی را می شکند و ایده های نوآورانه را به ذهن متبادر می سازد. بنابراین، به خاطر پرورش خلاقیت باید کارهایی انجام دهیم که از طرفی دانش و تجربه ما را که به عنوان ماده خام خلاقیت هستند بالا ببرد و از طرف دیگر شیوه تفکر ما را اصلاح و هدایت کند و از سویی قدرت تخیل ما را بهبود بخشیده و امکان تصورسازی به ما بدهد.
می دانیم که خلاقیت نوعی تکاپوی فکری و ذهنی برای دست یابی به اندیشه های بدیع است. پس کارهایی که بتواند ذهن را در این راستا به تکاپو وا دارد و به ما فرصت اندیشیدن و تبلور آن را در جهان خارج بدهد، موجب افزایش خلاقیت می شود.
تجربه:
غنی ترین منبع سوخت و عاملی است که موجب می شود انسان بتواند ایده های خلاقانه ارائه بدهد.
تجربه را می توان از انجام کارهای متنوع و مخاطره انگیز، مسافرت مخصوصاً با شرایط سخت و مصیبت بار و به مکان های دور افتاده، تماس های شخصی با دیگران بویژه کودکان، خواندن شرح حال افراد، تماشا کردن تلویزیون، گوش کردن رادیو و . به دست آورد.
بازی های فکری:
حل معما، جدول، شطرنج، کلمات متقاطع، بیست سوالی ها، بازی در هوای آزاد، حل مسائل ریاضی بخصوص مسائل هندسه و احتمال که نوعی ورزش ذهنی هستند در تقویت قدرت تفکر موثرند.


ٰآپلود عکس

<<مفهوم و جایگاه خلاقیت و نوآوری مقاله خلاقیت و نوآوری در توسعه>>

تحقیق در مورد خلاقیت و عناصر تشکیل دهنده آن، بیش از یک قرن پیش توسط دانشمندان علوم اجتماعی شروع شد، ولی انگیزه اساسی برای پژوهش بیشتر در سال ۱۹۵۰ توسط گیلفورد ایجاد گردید. گیلفورد (GUILFORD) خلاقیت را با تفکر واگرا (دست یافتن به رهیافتهای جدید برای حل مسائل) در مقابل تفکر همگرا (دست یافتن به پاسخ صحیح) مترادف می دانست. (شهرآرای - مدنی پور، ۱۳۷۵، ص ۳۹)

لوتانز (۱۹۹۲): استاد رفتار سازمانی، خلاقیت را به وجود آوردن تلفیقی از اندیشه ها و رهیافتهای افراد و یا گروهها در یک روش جدید، تعریف کرده است. بارزمن خلاقیت را فرآیند شناختی از به وجود آمدن یک ایده، مفهوم، کالا یا کشفی بدیع می داند. (همان منبع، ص ۳۹)

خلاقیت همچون عدالت، دموکراسی و آزادی برای افراد دارای معانی مختلف است ولی یک عامل مشترک در تمام خلاقیتها این است که خلاقیت همیشه عبارتست از پرداختن به عوامل جدیدی که عامل خلاقیت در آنها موجود بوده و به عنوان مجموع میراث فرهنگی عمل می کنند ولی آنچه که تازه است ترکیب این عوامل در الگویی جدید است (جک هالوران - دوگلاس نبتون، ۱۹۹۲) تلاشهای خلاقیت وسیله ای برای نوآوری است. خلاقیت بیشتر یک فعالیت فکری و ذهنی است و نوآوری بیشتر جنبه عملی دارد و در حقیقت محصول نهایی عمل خلاقیت است. (فرنودیان، ۱۳۷۰، ص ۶)

نوآوری مهارتی است که با بسیاری همکاریهای دیگر همراه است. نوآوری به دگرگونیهای عمده در زمینه پیشرفتهای تکنولوژیک یا ارائه تازه ترین مفاهیم مدیریت یا شیوه های تولید، اطلاق می شود. نوآوری پدیده ای واقعاً چشمگیر و جنجالی است. نوآوری عموماً پدیده ای نادر است که فقط در عده ای خاص می توان آن را سراغ گرفت.

هالت (۱۹۹۸): اصطلاح نوآوری را در یک مفهوم وسیع به عنوان فرآیندی برای استفاده از دانش یا اطلاعات مربوط به منظور ایجاد یا معرفی چیزهای تازه و مفید به کاربرد، وارکینگ (VARKING) نیز توضیح می دهد که: نوآوری هر چیز تجدید نظر شده است که طراحی و به حقیقت درآمده باشد و موقعیت سازمان را در مقابل رقبا مستحکم کند و نیز یک برتری رقابتی بلندمدت را میسر سازد. به عبارتی نوآوری خلق چیز جدیدی است که یک هدف معین را دنبال و به اجرا رساند.

بنابراین، در یک تعریف کلی می توان نوآوری را به عنوان هر ایده ای جدید نسبت به یک سازمان و یا یک صنعت و یا یک ملت و یا در جهان تعریف کرد.


آپلود عکس

<<مقدمه مقاله خلاقیت و نوآوری در توسعه>>

امروزه ثبات در محیط کار، جای خود را به بی ثباتی و عدم اطمینان داده است و صنایع سنتی و قدیمی که جای خود را به انواع جدید و توسعه یافته آن داده است. فرصتی برای استفاده از مهارتهای قدیمی نمی گذارد و در حقیقت آینده را با تهدیدات و فرصتها مواجه ساخته است، زیرا هر اختراع و نوآوری، تغییری را پدید می آورد که می تواند به نوبه خود فرصتی را برای کسانی به وجود آورد که بتوانند از این فرصت استفاده بهینه کنند.

موسسات و سازمانهای تولیدی و خدماتی باید این امر مهم را تشخیص داده و به طور مداوم، کالاها و خدمات جدید را ارائه دهند، یا در جهت بهبود آن بکوشند.خلاقیت و نوآوریباتوجه به ماهیتش بر
ناشناخته ها دلالت دارد و با خود ریسک را به همراه می آورد که البته ممکن است نتایج رضایت بخشی را باتوجه به مقادیر سرمایه گذاری شده در آن، به وجود نیاورد. باوجود این، قصور سرمایه گذاری در ایجاد آن ممکن است شرایط خاصی را فراهم آورد که به ناکامی سازمان منجر شود. از این رو محققان و نظریه پردازان بسیاری بر اهمیت توجه به این موضوع تاکید کرده اند. به طور نمونه شومپتر (SHUMPTER)به عنوان یکی از اولین پیشگامان، اهمیت این مسئله را برای موفقیت موسسات و به طور کلی تاثیر آن بر روی کل جامعه متذکر گردیده است.


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کتابخانه عمومی شیخ اشراق fanooscvector روشنفکری شهرناز همه چيز از همه جا اکرام و احترام سید مهدی طالقانی اصفهانی علمی سیاسی اجتماعی دانلود مقاله،گزارش کار،پروژه،پايان نامه،پرسشنامه،پاورپوينت و... چرلانقوش - دانلود فایل های دانشگاهی